اما به راستي مسئله چيست؟! آيا اين مقامات از درد دل مردم خبر ندارند!؟ يا معتقدند همين دغدغهها اصليترين درد دل مردم است!؟ چرا در حالي که مردم با دهها مشکل اساسي و مبنايي دست بهگريبانند، دولتيها ياد کنسرت و آواز و سخنراني هستند!؟
به گزارش
سلام لردگان؛ رئيسجمهور در نامه شديداللحني خواستار برخورد با مسببان به هم خوردن سخنراني علي مطهري شد و ضمن اينکه آن را مايه شرمساري خواند، دو وزير را مامور رسيدگي به آن کرد! رئيس مجلس هم به کميسيوني براي پيگيري آن حادثه(!) ماموريت داد! 150 نماينده مردم نسبت به بر هم زدن سخنراني علي مطهري اعتراض کردند! 200نفر از نمايندههاي مجلس، در بيانيهاي از جريان مذاکرات هستهاي (که بيش از يکسال و نيم قبل و در دوره مجلس پيشين تمام شده بود) تشکر کردند! طرحي براي رسيدگي به داراييها و درآمدهاي مسئولان و شفافسازي آن، در مجلس راي نياورد! وزير بهداشت به عيادت محمدرضا شجريان رفت و از مردم خواست که براي او دعا کنند! رئيسجمهور از لغو کنسرت در نيشابور مکدر شد! امروز و در حالي که ايران عزادار حادثه قطار در استان سمنان است، مصاحبه استاندار سمنان و نگراني وي درباره لغو سخنرانيها، در صفحه اول يک روزنامه زنجيرهاي چاپ شد و....
اينها تنها چند نمونه از بخشي از مهمترين دغدغههاي دولتمردان و نمايندگان مجلس است! مروري بر اخبار نه ماه نخست سال جاري نشان ميدهد روساي جمهور و مجلس و دولتمردان و نمايندگان، تا چه ميزان پژواک درد دل مردم بودهاند و چقدر براي تسکين آلام آنها قدم برداشتهاند.
اما به راستي مسئله چيست؟! آيا اين مقامات از درد دل مردم خبر ندارند!؟ يا معتقدند همين دغدغهها اصليترين درد دل مردم است!؟
چرا در حالي که مردم با دهها مشکل اساسي و مبنايي دست بهگريبانند، دولتيها ياد کنسرت و آواز و سخنراني هستند!؟ مثلا در همه اين سالها، يک بيانيه، يک سخنراني، يک برنامه منسجم و عملياتي از دولتيها و مجلسيها درباره رفع مشکل بيکاري ديدهايد!؟ درباره رکود چطور!؟
دغدغههاي فانتزي!
سفرهاي هوايي، کمتر از يک درصد سفرهاي مردم را تشکيل ميدهند و در عوض، حمل و نقل ريلي و زميني، بخشهاي مهمي از اين سفرها را به خود اختصاص دادهاند. در سند ملي ابلاغي از سوي رهبر معظم انقلاب هم بر توسعه حملونقل ريلي تاکيد ويژه شده است. اما دولت کمر همت بسته براي وارد کردن هواپيما از آمريکا و اروپا! آنها هم هر روز بازي درميآورند و گربهاي ميرقصانند! در چنين شرايطي، بليط قطار هر روز گرانتر ميشود، کيفيت خدمات کم و کمتر ميشود، حقوق کارگران زحمتکش راهآهن ماهها عقب ميافتد و... و بالاخره نبود زيرساخت مطمئن و مکانيزه، منجر به رخداد خطاي انساني و وقوع حادثه تلخي مثل حادثه قطار سمنان ميشود. اما در اين بين، هيچ نماينده مجلسي بيانيه نميدهد! ديگر از امضاهاي 200 تايي پاي بيانيه استيضاح وزير به خاطر قصور و بيتدبيري خبري نيست! کسي نميپرسد چرا دو سال قبل دروغ گفتيد و ادعا کرديد سامانه هوشمند و مکانيزه تاسيس کردهايم!؟ کسي نميپرسد پس معاون اول رئيسجمهور و وزير راه چه چيزي افتتاح کردند!؟ کسي نميپرسد چون اولويت او نيست! اولويت، لغو سخنراني علي مطهري است و براي آن است که رئيس مجلس وظيفه شرعي و ملي خود ميبيند که فورا سخنراني کند و کميته تشکيل بدهد! اولويت،کنسرت براي مردم بيکار و بيدرآمد نيشابور است که روح لطيف و خاطر حساس رئيسجمهور را مکدر ميکند! قطار و داغدار شدن مردم يک کشور که مهم نيست! همانطور که وزير زحمتکش و سختکوش راه گفت؛ همه بيمه بودهاند و بيمه خسارات جانباختگان و مصدومان را ميدهد!
صدقه ملي براي ماه صفر!
با رخداد چند موضوع ناراحتکننده –که به جز انفجار تروريستي حله، بقيه ناشي از بيتدبيري دولت بود- محمد شريعتمداري، معاون رئيسجمهور به جاي عذرخواهي از مردم و احساس شرمساري، در صفحه خود توئيت کرده که بايد صدقه حکومتي بدهيم تا از بلاياي ماه صفر در امان باشيم! اينها همان افرادي هستند که کوچکترين حرف دولت قبل را سوژه تمسخر و مضحکه معتقدات و مقدسات مردم قرار ميدادند و حالا خود از همان مسير وارد شدهاند! حتي يک بار هم به خود نميگويند واژهاي به نام شرم و خجالت وجود دارد و بايد از آن هم گاهي استفاده کرد! اينکه بهجاي تدبير براي امور، بهجاي پيشبيني حوادث و رخدادها، دنبال دادن صدقه ملي هستند، نشان از برج عاجنشيني و بينيازي از پاسخگويي به مردم است. طبيعتا همه مردم به صدقه دادن و دفع بليات از اين طريق معتقدند، اما وظيفه يک مسئول، برنامهريزي، پيشبيني حوادث، تدبير و چارهانديشي است و اگر توانايي انجام اين امور را ندارد، به تعبير صريح روايت، خائن به خدا و رسول و مؤمنين است که مسئوليت را پذيرفته است.
برف رسوايي!
۱۱ مرداد سال جاري، حسن روحاني در مراسم سالگرد تاسيس شرکت گاز گفت: «اينکه زمستانهاي گذشته ميگفتند گاز کم داريم، مردم کمتر مصرف کنند و حتي گاز برخي مناطق قطع و وصل ميشد، آرامش را از مردم کشور ميگرفت اما در دولت فعلي مسئولان مرتب گفتند که براي مصرف گاز نگراني وجود ندارد، اين همان امنيتي است که ما ميگوييم». مدتي بعد حميدرضا عراقي مديرعامل شرکت ملي گاز و معاون وزير نفت هم با اشاره به خودکفايي کشور از واردات گاز ترکمنستان، هرگونه قطع و افت فشار گاز براي پاييز و زمستان امسال را منتفي دانسته بود!
اما حالا و حدود يک ماه پيش از آغاز فصل زمستان، بارش يک برف معمولي در شمال کشور باعث قطعي گاز ،آب و برق دهها شهر و روستا شده و بحران به بار آورده است! دامنه اين بيتدبيري و بيهنري تا آنجاست که حتي در برخي استانهاي مرکزي کشور از جمله اصفهان قطعي گاز گزارش ميشود. در کرمانشاه هم گاز مناطق صنعتي براي رسيدن گرما به خانهها قطع شد!
اين همان امنيت دولت روحاني است! علت اين امر چيست!؟ بنظر ميرسد تنها و تنها يک دليل براي اين رخداد تلخ و در عين حال رسواکننده وجود دارد و آن چيزي نيست جز اينکه مشکل مردم مازندران و گيلان و گلستان و... در اولويت مشکلات دولتمردان و نمايندگان وجود ندارد. نمايندهاي که سرگرم لابي با وزرا براي به دست آوردن فلان امتياز است و در عوض سرگرم امضا زير اين بيانيه و آن بيانيه سياسي و بيمصرف است، اساسا به اين فکر نميکند که مردم حوزه انتخابيهاش در چه شرايطي قرار دارند! فلان مسئول اجرايي که همه نگاهش انتخاباتي است و دفتر کارش، عملا ستاد انتخابات است، کي وقت پيدا ميکند به گاز و زمستان استخوانسوز فکر کند!؟ او ميکوشد تنور انتخابات را به نفع همحزبيهايشان گرم کنند نه چراغ خانه مردم را! اين تفاوت اولويتها، باعث ميشود که يک برف ساده، مردم را از همه امکانات محروم کند. اما نکته تلخ ماجرا اين است که هيچ مسئولي ازمردم عذرخواهي هم نميکند!
بيمه هستند
عذرخواهي لازم نيست!
در خبرها آمده بود که وزير نيروي ژاپن به دليل قطع بيست دقيقهاي برق و ورود خسارت به واحدهاي صنعتي و همچنين مختل شدن روند عادي زندگي مردم، به مدت بيست دقيقه در مقابل خبرنگاران و جمعي از مردم تعظيم کرده و از آنها عذر خواسته بود.
اين رفتار را بگذاريد کنار رفتار توهينآميز وزير راه! در شرايطي که مردم کشورمان داغدار حادثه تلخ قطار بودند و در حالي که در هر کشور ديگر دنيا، با رخداد چنين واقعه تلخي، وزير و مسئولان مربوطه از سمت خود استعفا ميدادند، وي بدون کمترين عذرخواهي و شرمساري از مردم و خانوادههاي داغدار ميگويد جاي نگراني نيست! همه حادثهديدگان بيمه بودهاند! اين فرهنگ قابل خريد و فروش بودن جان مردم و بينيازي از به گردن گرفتن مسئوليت حوادث به دليل وجود بيمه، همان فرهنگ اشرافيت و کارگزاراني است که بر دولت يازدهم سايه افکنده است . فقط کافي است تصور کنيد اين حادثه به گونهاي در حوزه عملکرد رقيب سياسي دولتمردان کنوني رخ ميداد. بهنظرتان آنها چه ميکردند!؟ ماجراي در گذشت يک زن در اثر آتشسوزي يک ساختمان توليدي در خيابان جمهوري تهران را به خاطر داريد!؟ آنها شهردار تهران را مقصر اصلي حادثه ميدانستند و خواستار برکناري يا استعفاي او بودند! واقعا چرا چنين است!؟چون براي تفکر کارگزاراني، هرگز مشکلات حقيقي مردم اولويت اول نبوده است. چه آن روز که به دنبال استعفاي شهردار بودند و چه امروز که حرف از بيمه جانباختگان بدون هيچ عذرخواهي ميزنند، سوداي قدرت و حفظ منصب در کار بوده است نه خدمت به مردم.
يک راهکار
ساده
کاش در همين روزهايي که دولتمردان به همه چيز به جز درد دل مردم ميانديشند، در همين روزهاي اولويت کنسرت، همين روزهاي اولويت عيادت از ضد انقلابها، همين روزهاي تمرکز روي لغو سخنراني علي مطهري و... دولتمردان همت ميکردند و يک کار ساده انجام ميدادند. کاش آنها در همه استانها يک نظرسنجي ساده برگزار ميکردند و از مردم ميپرسيدند براي آنها چه چيزي مهمتر است!؟ بيکاري فرزندانشان يا لغو سخنراني فرزند شهيد مطهري!؟ قطع گاز در سرماي استخوانسوز يا گريه و زاري براي حنجره خسرو آواز ايران!!؟ رسيدگي به وضع اسفبار حمل و نقل ريلي را مسئله خود ميدانند يا برگزاري کنسرت در شهرهاي دور و نزديک را!؟ رکود و تعطيلي هزاران واحد توليدي براي آنها مهم است يا خريد هواپيما از آمريکا و ماشين از فرانسه!؟
دولتمردان در صورتي که جرات کنند و اين نظرسنجي را انجام دهند خواهند فهميد بين آنچه آنها اولويت ميدانند و آنچه براي مردم شهرها و روستاهاي کشور به عنوان اولويت مطرح است، فاصلهاي به اندازه زمين تا آسمان است و آنها به راهي ميروند که هيچ سنخيتي با راه مردم ندارد.
منبع:کيهان